الغربال

نوع جست و خیز کردن

جست و خیز - معنی در دیکشنری آبادیس

جست و خیز. [ ج َ ت ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) برجستن و برخاستن. ( آنندراج ) : زمین گیری سلیم از ضعف پیری یاد ایامی که جست و خیز در صحرا به آهو یاد میدادی.

More

معنی جست و خیز لغت‌نامه دهخدا واژه ...

جست و خیز. [ ج َ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) برجستن و برخاستن . (آنندراج ) : زمین گیری سلیم از ضعف پیری یاد ایامی که جست و خیز در صحرا به آهو یاد میدادی . سلیم (از آنندراج ).

More

جست و خیز کردن - معنی در دیکشنری آبادیس

معنی انگلیسی: caper, cavort, disport, gambol, lark, rollick, skip, skylark, frolic, romp, bound, to leap, tumble. frolic, romp. مترادف ها. فارسی به عربی. پیشنهاد کاربران. cavort. sport. جست و خیز کردن. e. g.

More

جست و خیز کردن in English. جست و خیز کردن Meaning ...

If you want to learn جست و خیز کردن in English, you will find the translation here, along with other translations from Sesotho to English. You can also listen to audio pronunciation to learn

More

جست و خیز کردن به انگلیسی - معنی در ...

معنی جست و خیز کردن به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ... در دیکشنری آبادیس - برای مشاهده کلیک کنید.

More

معنی جست - لغت‌نامه دهخدا - لام تا کام

معنی جست . [ ج ُ ] (مص مرخم ، اِمص )جُستن . تفحص کردن . جست و جو. (از فرهنگ فارسی معین ). تفحص و تجسس و بحث . طلب . کاوش . تفتیش : ترا گر بدی فر و رای درست ز البرز شاهی نبایست جست . فردوسی .

More

معادل جست و خیز به انگلیسی دیکشنری ...

ترجمه و معادل کلمه «جست و خیز» به زبان انگلیسی به همراه تلفظ آنلاین توضیحات و مثال. 1 - jumping (اسم) 2 - frolicking (اسم) 3 - leaping (اسم)

More

ترجمه "جسارت کردن" به انگلیسی - Glosbe

چگونه "جسارت کردن" را به انگلیسی ترجمه می کنید؟ : obtrude, presume, push out. جملات نمونه : جسارت کرده و از آز قدرتمند انتقاد ميکنيد ؟.

More

معنی خیز واژه‌یاب

۳. خیزنده (در ترکیب با کلمه دیگر): حاصل‌خیز، سبک‌خیز، سحرخیز، شب‌خیز. ۴. (اسم مصدر) [قدیمی] بلند شدن. 〈 خیز برداشتن: (مصدر لازم) [عامیانه] جستن؛ جهیدن. 〈 خیز کردن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 خیز برداشتن

More

معنی skip دیکشنری انگلیسی به فارسی ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی. جست و خیز، جست، جست بزن، جست و خیز کردن، پریدن، جست زدن، ورجه ورجه کردن، از قلم اندازی، تپیدن، پرش کردن، رقص کنان حرکت کردن، لی لی کردن، بالا و پایین رفتن، سفید ...

More
<< Previous:معدات المواد الخام السيراميك
>> Next:سنگ سنگ شکندرصد از خروجی محصول

Legal insights

سيور متنقلة
مغذي الهزاز
الغربال

Categories